یا حضرت حق
این روزها که میگذرد به دیدار تو دلشاد تر میشوم ،
نه آنکه بگویی من لایق دیدار تو ام نه !
بلکه اگر باشد نگاهی ،ازسوی مهربانیِ توست.
تو خود خوب می دانی که علف هرزی در زیر چتر گلبرگ های زیبایِ نرگس وارت به امید صبح زنده است .
چون علف می داند که این صبح است که شبنم خوش عطر گلبرگ هایت را بر سرش ارزانی میدارد .
گل زیبای من ، سپیدهء صبحِ تو را به انتظار نشسته ام.
ظریفی میگفت :روزگار بد روزگاری است.
این را از افعال و کردار دیگر مردمان می توانی بخوانی.
میگفت آخرالزمان شده ،همه انگار بد شده اند !
انگار همهء آن چیز ها که قرار بود آخر دنیا پیدا شود پیدا شده!
ندانستم که دقیقاْ چه میگوید ، آخر همه عمر همچو کبک سر در برف داشتم.
امّا نیک که نظر کردم دیدم انگار راست میگوید!
هرکجا که چشم کارمی کرد بشر دیدم که جز به خود پرستی به چیز دیگری مشغول نبود.
میگفت :عمرِآدمی، از سر دنیا زیاد است .
میگفت دنیا لیاقت آدم را ندارد!
تلنگری خوردم و باز به یاد تو افتادم ،گفتم پس تو این همه سال چه کشیده ای!؟
آخر 1171 سال با چشم منزّه و پاکت بدی را دیدن آسان نیست.
دل تو خون تر از همه است .
امّا ای عزیزِ دل ،خواستم که با تو بگویم ، هستند در این میانه آنهایی که بوی تعفّن دنیا شامه شان راهنوز پر نکرده و مست از شراب عطر آگین ألست اند
آنها که به کوی تو حیرانند آنها که تو را می خوانند و تو را می خواهند
به امید آمدنت کوچه باغ دل را چراغان میکنیم و چشم به راهت می مانیم.
دعای قنوت امام علی (ع)
خدای فریادرس من!
به شکایت نزدتوآمدم اما،
نمی دانم ازکدامین درد بایدم نالیدن
ازفراق محبوب تو مصطفی(ص)
یا غیبت آشکارترین حجتت بر گسترده هستی
،از کمی دوستان یکرنگ و یکدل
یا بسیاری دشمنان هرزه
ازهجوم ناپاک مردمان
،یا برآمدن طوفان های بلا
نمی دانم کدامین رنج، دست نوازش تورا برسرم می کشاند
لیک کویر تفتیده ی جانم
،باران عدل تورا انتظار می کشد
تا کام خشکیده اش سیراب گردد
و دل آزرده ام ظهور عزیزی را می طلبد
تا عمیق زخم هایش التیام یابد
به لطف رحمتت دل بسته ام.
آمین یا رب العالمین