یا حضرت حق
سلام بر تو ای غریب،ای که در مقام رضائیت،رضا را برای سائلان آستان درگاهت می خواهی.
ای که دست پر سخاوتت حتّی آهوان خسته ی صحرایی را که دربند زمین اند،ضامن است.
از تو میخواهم در این دوران که گمگشتگی بشر تا غایت ظلوماً جهولاً را درنوردیده است، از می پنهان میخانه ات نصیبی بر ما دهی
نصیبی از لطف برای مستی و عشقی برای هستی
و صبری برای انتظار تا وعده ی زیبای دیدار
دیدار با همو که غریب تر و تنها تر از توست.
آمین یا رب العالمین....به امید ظهورش
دوست دارم صدات کنم ،تو هم منو صدا کنی
من تو رو نگات کنم ،تو من منو نگاه کنی
قربون صفات برم از راه دوری اومدم
جای دوری نمیره اگه به من نگاه کنی
میشه کنج حرمت گوشه ی قلب من باشه؟
میشه قلب منو مثل گنبدت طلا کنی ؟
تو غریبی و منم غریبم ،امّا چی میشه
دل این غریبه رو با خودت آشنا کنی
به وفای کفترای حرمت، منم میخوام
کفتری باشم، که تنها تو منو هوا کنی
دل من زندونیه تویی که تنها میتونی
قفسو وا کنی و پرنده رو رها کنی
دلمو گره زدم به پنجره ات دارم میرم
دوست دارم تا من میام زود گره ها رو وا کنی
دوست دارم که از حالا تا صبح محشر همه شب
من رضا رضا بگم ،تو هم منو رضا کنی