سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هزار و صد و هفتاد و یک سال انتظار! - میخانه عشق
[ و به مردى که از او خواست تا پندش دهد فرمود : ] از آنان مباش که به آخرت امیدوار است بى آنکه کارى سازد ، و به آرزوى دراز توبه را واپس اندازد . در باره دنیا چون زاهدان سخن گوید ، و در کار دنیا راه جویندگان دنیا را پوید . اگر از دنیا بدو دهند سیر نشود ، و اگر از آن بازش دارند خرسند نگردد . در سپاس آنچه بدان داده‏اند ناتوان است ، و از آنچه مانده فزونى را خواهان . از کار بد باز مى‏دارد ، و خود باز نمى‏ایستد ، و بدانچه خود نمى‏کند فرمان مى‏دهد . نیکوان را دوست مى‏دارد ، و کار او کار آنان نیست و گناهکاران را دشمن مى‏دارد ، و خود از آنان یکى است . مرگ را خوش نمى‏دارد ، چون گناهانش بسیار است و بدانچه به خاطر آن از مردن مى‏ترسد در کارست . اگر بیمار شود پیوسته در پشیمانى است ، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانى . چون عافیت یابد به خود بالان است ، و چون گرفتار بلا شود نومید و نالان . اگر بلایى بدو رسد ، به زارى خدا را خواند ، و اگر امیدى یابد مغرور روى برگرداند . در آنچه در باره آن به گمان است ، هواى نفس خویش را به فرمان است ، و در باره آنچه یقین دارد در چیرگى بر نفس ناتوان . از کمتر گناه خود بر دیگرى ترسان است ، و بیشتر از پاداش کرده او را براى خود بیوسان . اگر بى نیاز شود سرمست گردد و مغرور ، و اگر مستمند شود مأیوس و سست و رنجور ، چون کار کند در کار کوتاه است و چون بخواهد بسیار خواه است . چون شهوت بر او دست یابد گناه را مقدّم سازد ، و توبه را واپس اندازد و چون رنجى بدو رسد از راه شرع و ملّت برون تازد . آنچه را مایه عبرت است وصف کند و خود عبرت نگیرد ، و در اندرز دادن مبالغه کند و خود اندرز نپذیرد . در گفتن ، بسیار گفتار ، و در عمل اندک کردار در آنچه ناماندنى است خود را بر دیگرى پیش دارد ، و آنچه را ماندنى است آسان شمارد . غنیمت را غرامت پندارد و غرامت را غنیمت انگارد . از مرگ بیم دارد و فرصت را وامى‏گذارد . گناه جز خود را بزرگ مى‏انگارد و بیشتر از آن را که خود کرده ، خرد به حساب مى‏آرد ، و از طاعت خود آن را بسیار مى‏داند که مانندش را از جز خود ناچیز مى‏پندارد . پس او بر مردم طعنه زند و با خود کار به ریا و خیانت کند با توانگران به بازى نشستن را دوست‏تر دارد تا با مستمندان در یاد خدا پیوستن . به سود خود بر دیگرى حکم کند و براى دیگرى به زیان خود رأى ندهد ، و دیگران را راه نماید و خود را گمراه نماید . پس فرمان او را مى‏برند و او نافرمانى مى‏کند . و حق خود را به کمال مى‏ستاند و حق دیگرى را به کمال نمى‏دهد . از مردم مى‏ترسد ، نه در راه طاعت خدا و از خدا نمى‏ترسد در راه طاعت بنده‏ها . [ و اگر در این کتاب جز این گفتار نبود ، براى اندرز بجا و حکمت رسا ، و بینایى بیننده و پند دادن نگرنده اندیشنده بس مى‏نمود . ] [نهج البلاغه]

نویسنده: علی دوشنبه 84/6/28 ساعت 4:49 صبح .

یا حضرت حق

ای عزیز‍؛امسال درست هزارو صد و هفتاد و یکمین سال تولّدت را پشت سر میگذاریم و در فراقت میسوزیم.

Milad Mobarak baad

 در اوان سپیده دم جمعه نیمه شعبان سال 255 ه. ق، مطابق با 868 میلادى در شهر« سامّراء» حضرت صاحب الامر(عج) در خانه پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری(ع) چشم به جهان گشودند.

مادرش بانوى بزرگوار «نرجس»دختر «یوشعا» پسر قیصر روم، و از نسل «شمعون» یکى از حواریین مسیح(ع) است. نرجس چنان با فضیلت بود که«حکیمه» خواهر امام هادى علیه السلام که خود از بزرگان بانوان خاندان امامت است او را سیّده خود   و خود را خدمتگزار او خطاب کرد.

 «حکیمه» می فرماید:هر گاه خدمت امام عسکرى(ع)مى رسیدم دعا مى کردم خداوند به او فرزندى عطا فرماید;  یکروز که مطابق عادت به دیدار امام عسکرى(ع) رفته بودم همان دعا را تکرار کردم، آن گرامى فرمود: فرزندى که دعا مى کنى خدا به من عطا فرماید امشب به دنیا مى آید.

«نرجس» پیش آمد تا کفش مرا در آورد، و گفت: بانوى من کفشت را به من بده.

گفتم: تو سرور و بانوى منى، به خدا سوگند نمى گذارم کفش مرا در آورى، و نمى گذارم به من خدمت کنى، من بر روى چشم خویش ترا خدمت مى کنم.

امام عسکرى(علیه السلام) سخن مرا شنید و فرمود: عمّه خدا به تو پاداش نیکو دهد.

تا غروب نزد او بودم، و کنیز را صدا زدم و گفتم لباس مرا بیاور تا بروم، امام فرمود: عمّه، امشب نزدما بمان زیرا امشب مولودى که نزد خداى متعال گرامى است به دنیا مى آید که خدا بوسیله او زمین را پس از مردن زنده مى گرداند.

عرض کردم: سرور من از چه کسى متولّد مى شود؟ من در نرجس اثرى از حمل نمى بینم!

فرمود: از نرجس نه غیر او.

من برخاستم و نرجس را دقیقا جستجو کردم، هیچ اثرى از حاملگى در او نبود، به سوى امام بازگشتم و او رااز کار خود آگاه ساختم، امام تبسّم کرد و فرمود: سپیده دم بر تو آشکار مى شود که او فرزندى دارد، زیرا او نیز همچون  مادر موسى کلیم الله است که حمل او آشکار نبود، و کسى تا هنگام ولادت نمى دانست، زیرا فرعون در جستجوى موسى شکم زنان حامله را مى درید، و این(طفل که امشب متولد مى شود) مانند موسى علیه السلام است(طومار حکومت فرعونیان را در هم خواهد پیچید) و در جستجوى اویند.

«حکیمه» مى گوید: من تا سپیده دم مراقب نرجس بودم، و او با آرامش نزد من خوابیده بود، و هیچ حرکتى هم نمى کرد، تا در پایان شب و به هنگام طلوع فجر هراسان از جاى جست، من او را در آغوش گرفتم و نام خدا را بر او خواندم.

امام علیه السلام ـ از اطاق دیگر ـ صدا زد: سوره «انّا انزلناه» را بر او بخوان! و من خواندم و از نرجس حالش را جویا شدم، گفت: آنچه مولاى من به تو خبر داد آشکار شده است.

من همچنانکه امام فرمان داد بود به خواندن «انا انزلنا» ادامه دادم، در این هنگام جنین از درون شکم بامن همصدا شد و همچنانکه من اناانزلنا مى خواندم او نیز مى خواند، و بر من سلام کرد. سخت هراسان شدم، امام علیه السلام صدا زد: از امر خداى متعال تعجب مکن، خداى متعال ما ـ ائمه ـ را در کوچکى به حکمت گویا مى سازد و در بزرگى حجت در زمین قرار مى دهد.

هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که نرجس از نزد من ناپدید شد چنانکه گویى پرده یى میان من و او آویخته اند که او را نمى دیدم; فریاد کشیدم و به سوى امام دویدم، امام فرمود: عمّه بازگرد، او را در جاى خویش خواهى یافت.

 

بازگشتم، و طولى نکشید که حجاب میان من و او برطرف شد ونرجس را دیدم که چنان در نور غرق است که چشمم را از دیدنش مى پوشاند، و پسرى را که متولد شده بود دیدم که در سجده است و به زانو افتاده  انگشتان سبابه بلند کرده و مى گوید: «اَشهَدُ اَن لا اِلَهَ اِلا الله وَحدهُ لا شَریکَ لَهُ و اَّ نَّ جَدّى مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ أنّ أبى اَمیرُ المُؤمنینَ...» و آنگاه بر امامت یکایک امامان تا خودش گواهى داد، و گفت: « بارخدایا میعاد مرا عملى ساز، و کارم را به سرانجام برسان، و گامم را استوار بدار، و زمین را بوسیله من از عدل و داد پر کن..».

فرخنده میلاد حضرت صاحب الزمان (عج)بر همه مشتاقان و منتظران حضرتش مبارک باد.


نظرات شما ()

موضوعات یادداشت


ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی

ایمیل



تعداد کل بازدید

تعداد بازدید امروز

لوگوی خودم
هزار و صد و هفتاد و یک سال انتظار! - میخانه عشق

لوگوی دوستان

دوستان

هر دو عاشق(محسن)


حضور و غیاب

اشتراک
 

آرشیو

لطفاً با ابراز نظرات ارزشمندتان اینجانب را در ارائه بهتر مطالب یاری فرمایید.با تشکر ...یا حـــــق