سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هزار و صد و هفتاد و یک سال انتظار! - میخانه عشق
[ کمیل پسر زیاد گفت : امیر المؤمنین على بن ابى طالب ( ع ) دست مرا گرفت و به بیابان برد ، چون به صحرا رسید آهى دراز کشید و گفت : ] اى کمیل این دلها آوند هاست ، و بهترین آنها نگاهدارنده‏ترین آنهاست . پس آنچه تو را مى‏گویم از من به خاطر دار : مردم سه دسته‏اند : دانایى که شناساى خداست ، آموزنده‏اى که در راه رستگارى کوشاست ، و فرومایگانى رونده به چپ و راست که درهم آمیزند ، و پى هر بانگى را گیرند و با هر باد به سویى خیزند . نه از روشنى دانش فروغى یافتند و نه به سوى پناهگاهى استوار شتافتند . کمیل دانش به از مال است که دانش تو را پاسبان است و تو مال را نگهبان . مال با هزینه کردن کم آید ، و دانش با پراکنده شدن بیفزاید ، و پرورده مال با رفتن مال با تو نپاید . اى کمیل پسر زیاد شناخت دانش ، دین است که بدان گردن باید نهاد . آدمى در زندگى به دانش طاعت پروردگار آموزد و براى پس از مرگ نام نیک اندوزد ، و دانش فرمانگذارست و مال فرمانبردار . کمیل گنجوران مالها مرده‏اند گرچه زنده‏اند ، و دانشمندان چندانکه روزگار پاید ، پاینده‏اند . تن‏هاشان ناپدیدار است و نشانه‏هاشان در دلها آشکار . بدان که در اینجا [ و به سینه خود اشارت فرمود ] دانشى است انباشته ، اگر فراگیرانى براى آن مى‏یافتم . آرى یافتم آن را که تیز دریافت بود ، لیکن امین نمى‏نمود ، با دین دنیا مى‏اندوخت و به نعمت خدا بر بندگانش برترى مى‏جست ، و به حجّت علم بر دوستان خدا بزرگى مى‏فروخت . یا کسى که پیروان خداوندان دانش است ، اما در شناختن نکته‏هاى باریک آن او را نه بینش است . چون نخستین شبهت در دل وى راه یابد درماند و راه زدودن آن را یافتن نتواند . بدان که براى فرا گرفتن دانشى چنان نه این در خور است و نه آن . یا کسى که سخت در پى لذت است و رام شهوت راندن یا شیفته فراهم آوردن است و مالى را بر مال نهادن . هیچ یک از اینان اندک پاسدارى دین را نتواند و بیشتر به چارپاى چرنده ماند . مرگ دانش این است و مردن خداوندان آن چنین . بلى زمین تهى نماند از کسى که حجّت بر پاى خداست ، یا پدیدار و شناخته است و یا ترسان و پنهان از دیده‏هاست . تا حجّت خدا باطل نشود و نشانه‏هایش از میان نرود ، و اینان چندند ، و کجا جاى دارند ؟ به خدا سوگند اندک به شمارند ، و نزد خدا بزرگمقدار . خدا حجتها و نشانه‏هاى خود را به آنان نگاه مى‏دارد ، تا به همانندهاى خویشش بسپارند و در دلهاى خویشش بکارند . دانش ، نور حقیقت بینى را بر آنان تافته و آنان روح یقین را دریافته و آنچه را ناز پروردگان دشوار دیده‏اند آسان پذیرفته‏اند . و بدانچه نادانان از آن رمیده‏اند خو گرفته . و همنشین دنیایند با تن‏ها ، و جانهاشان آویزان است در ملأ اعلى . اینان خدا را در زمین او جانشینانند و مردم را به دین او مى‏خوانند . وه که چه آرزومند دیدار آنانم ؟ کمیل اگر خواهى بازگرد . [نهج البلاغه]

نویسنده: علی دوشنبه 84/6/28 ساعت 4:49 صبح .

یا حضرت حق

ای عزیز‍؛امسال درست هزارو صد و هفتاد و یکمین سال تولّدت را پشت سر میگذاریم و در فراقت میسوزیم.

Milad Mobarak baad

 در اوان سپیده دم جمعه نیمه شعبان سال 255 ه. ق، مطابق با 868 میلادى در شهر« سامّراء» حضرت صاحب الامر(عج) در خانه پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری(ع) چشم به جهان گشودند.

مادرش بانوى بزرگوار «نرجس»دختر «یوشعا» پسر قیصر روم، و از نسل «شمعون» یکى از حواریین مسیح(ع) است. نرجس چنان با فضیلت بود که«حکیمه» خواهر امام هادى علیه السلام که خود از بزرگان بانوان خاندان امامت است او را سیّده خود   و خود را خدمتگزار او خطاب کرد.

 «حکیمه» می فرماید:هر گاه خدمت امام عسکرى(ع)مى رسیدم دعا مى کردم خداوند به او فرزندى عطا فرماید;  یکروز که مطابق عادت به دیدار امام عسکرى(ع) رفته بودم همان دعا را تکرار کردم، آن گرامى فرمود: فرزندى که دعا مى کنى خدا به من عطا فرماید امشب به دنیا مى آید.

«نرجس» پیش آمد تا کفش مرا در آورد، و گفت: بانوى من کفشت را به من بده.

گفتم: تو سرور و بانوى منى، به خدا سوگند نمى گذارم کفش مرا در آورى، و نمى گذارم به من خدمت کنى، من بر روى چشم خویش ترا خدمت مى کنم.

امام عسکرى(علیه السلام) سخن مرا شنید و فرمود: عمّه خدا به تو پاداش نیکو دهد.

تا غروب نزد او بودم، و کنیز را صدا زدم و گفتم لباس مرا بیاور تا بروم، امام فرمود: عمّه، امشب نزدما بمان زیرا امشب مولودى که نزد خداى متعال گرامى است به دنیا مى آید که خدا بوسیله او زمین را پس از مردن زنده مى گرداند.

عرض کردم: سرور من از چه کسى متولّد مى شود؟ من در نرجس اثرى از حمل نمى بینم!

فرمود: از نرجس نه غیر او.

من برخاستم و نرجس را دقیقا جستجو کردم، هیچ اثرى از حاملگى در او نبود، به سوى امام بازگشتم و او رااز کار خود آگاه ساختم، امام تبسّم کرد و فرمود: سپیده دم بر تو آشکار مى شود که او فرزندى دارد، زیرا او نیز همچون  مادر موسى کلیم الله است که حمل او آشکار نبود، و کسى تا هنگام ولادت نمى دانست، زیرا فرعون در جستجوى موسى شکم زنان حامله را مى درید، و این(طفل که امشب متولد مى شود) مانند موسى علیه السلام است(طومار حکومت فرعونیان را در هم خواهد پیچید) و در جستجوى اویند.

«حکیمه» مى گوید: من تا سپیده دم مراقب نرجس بودم، و او با آرامش نزد من خوابیده بود، و هیچ حرکتى هم نمى کرد، تا در پایان شب و به هنگام طلوع فجر هراسان از جاى جست، من او را در آغوش گرفتم و نام خدا را بر او خواندم.

امام علیه السلام ـ از اطاق دیگر ـ صدا زد: سوره «انّا انزلناه» را بر او بخوان! و من خواندم و از نرجس حالش را جویا شدم، گفت: آنچه مولاى من به تو خبر داد آشکار شده است.

من همچنانکه امام فرمان داد بود به خواندن «انا انزلنا» ادامه دادم، در این هنگام جنین از درون شکم بامن همصدا شد و همچنانکه من اناانزلنا مى خواندم او نیز مى خواند، و بر من سلام کرد. سخت هراسان شدم، امام علیه السلام صدا زد: از امر خداى متعال تعجب مکن، خداى متعال ما ـ ائمه ـ را در کوچکى به حکمت گویا مى سازد و در بزرگى حجت در زمین قرار مى دهد.

هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که نرجس از نزد من ناپدید شد چنانکه گویى پرده یى میان من و او آویخته اند که او را نمى دیدم; فریاد کشیدم و به سوى امام دویدم، امام فرمود: عمّه بازگرد، او را در جاى خویش خواهى یافت.

 

بازگشتم، و طولى نکشید که حجاب میان من و او برطرف شد ونرجس را دیدم که چنان در نور غرق است که چشمم را از دیدنش مى پوشاند، و پسرى را که متولد شده بود دیدم که در سجده است و به زانو افتاده  انگشتان سبابه بلند کرده و مى گوید: «اَشهَدُ اَن لا اِلَهَ اِلا الله وَحدهُ لا شَریکَ لَهُ و اَّ نَّ جَدّى مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ أنّ أبى اَمیرُ المُؤمنینَ...» و آنگاه بر امامت یکایک امامان تا خودش گواهى داد، و گفت: « بارخدایا میعاد مرا عملى ساز، و کارم را به سرانجام برسان، و گامم را استوار بدار، و زمین را بوسیله من از عدل و داد پر کن..».

فرخنده میلاد حضرت صاحب الزمان (عج)بر همه مشتاقان و منتظران حضرتش مبارک باد.


نظرات شما ()

موضوعات یادداشت


ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی

ایمیل



تعداد کل بازدید

تعداد بازدید امروز

لوگوی خودم
هزار و صد و هفتاد و یک سال انتظار! - میخانه عشق

لوگوی دوستان

دوستان

هر دو عاشق(محسن)


حضور و غیاب

اشتراک
 

آرشیو

لطفاً با ابراز نظرات ارزشمندتان اینجانب را در ارائه بهتر مطالب یاری فرمایید.با تشکر ...یا حـــــق